مهسامهسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

مهسا کوچولو

دوباره سلام دخترم

مهسا جونم ببخش مامانی که دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم .داشتم از پوشک میگرفتمت....حالا خیلی خوشحالی که میری دسشویی پی پی میکنی و هر 5 دقیقه یه بار جیش داری ......اولش فکر میکردم سخت باشه ولی دخترم خودش میدونه که دیگه بزرگ شده و خیلی راحت پوشک و گذاشتی کنار............ دختر قشنگم خیلی دوستت دارم راستی 2 روز دیگه تولد بابا هست میخوایم با هم بریم براش کادو بخریم
13 مهر 1390

دختر نازم 18 ماهه شده

روز 25 خرداد مهسا رو بردم واکسن بزنه  و از اون خانومی که واکسن میزد خواهش کردم که توی دست مهسا واکسن بزنه تا بتونه راه بره و بازی کنه ........اما اونقدر تب داشت دخترم که حال بازی کردن نداشت ولی دو روز بعد بهتر شدو حالا چند روزه که دوباره کم اشتها شده اخه داره دندون در میاره....................... کلمه های دخملی مامانی بابایی عمه عمو ددر دایی اب جوجو میو میو (منظورش گربه هست) بدو بیا نای نای هاپو وبه شیر مامانی میگه دودوونه  
22 تير 1390

برای دخترم که لا لا کرده

شب بخیر ای آخرین امید من نذار تاریکی تو قلبت بشینه چشاتو به روی شب آروم ببند تا چشای کوچیکت خواب ببینه می دونم خواب ستاره می بینی خنده هات برای من غریبه نیست با مداد نقره ای رو تن من همه آرزوهاتو بنویس تو سرزمین خواب تو بوی تنهایی و غربت نمی آد توی کوچه های سبز اون صدای پای محبت نمی آد فرصت موندن تو شهر خواب کمه چشتو به آسمون گره بزن چشتو بذار تو جاده های شب نشین شب بخیر ای آخرین امید من 
22 ارديبهشت 1390

دختر گلم لا لا کرده

گنجشک لالا، سنجاب لالا آمد دوباره مهتاب بالا لالالا لایی لا لالایی لا لا لالایی... لالالا لایی لا لالایی لا لا لالایی... گلدون خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت، خوابیده بیشه گلدون خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت، خوابیده بیشه لالا لایی لا لالایی لا لا لالایی... لالا لالالایی لا لالایی لا لا لالایی... جنگل لا لا لا لا برکه لا لا لا لا شب بر همه خوش، تا صبح فردا شب بر همه خوش، تا صبح فردا لالا لالالایی لا لالایی لا
13 ارديبهشت 1390

مهسا جان

تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمیبرد خوابم تو چیستی که من از موج هر تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم ...
13 ارديبهشت 1390